جمعه 10 فروردين 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث زندگی تلخ زن 31 ساله در خانه شوهر 71 ساله

 
 

يكشنبه 19 مرداد 1399

زندگی تلخ زن 31 ساله در خانه شوهر 71 ساله

 
 


وقتی پا به خانه «رحمان» گذاشتم، تازه فهمیدم اشتباهی بزرگ تر مرتکب شده ام چرا که همسرم نه تنها مردی هوس باز بود بلکه نمی توانست پاسخ گوی عواطف و احساسات جوانی من باشد.

دوات آنلاین-نمی دانم ریشه درماندگی و بدبختی های من کجاست و چرا همیشه خانواده های کم بضاعت در معرض آسیب قرار می گیرند. اگرچه خودم را عامل اصلی زندگی فلاکت بارم می دانم اما باز هم نقش دیگران در این ماجراهای تلخ هیچ وقت به چشم نمی آید چرا که ...
این ها بخشی از اظهارات زن 31ساله ای است که به اتهام فرار از منزل توسط نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شده است. این زن جوان که به دستور سرهنگ توفیق حاجی زاده (رئیس کلانتری الهیه) به دایره مددکاری اجتماعی معرفی شده بود تا ماجرای فرارش از منزل مورد بررسی های کارشناسی قرار گیرد، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم کارگر روزمزد است و از زمانی که به خاطر دارم با سختی و بدبختی هزینه های زندگی را تامین می کرد. آن زمان در یکی از روستاهای اطراف تربت حیدریه سکونت داشتیم اما پدرم بسیاری از روزها بیکار بود و نمی توانست مخارج خانواده هفت نفره اش را بپردازد تا این که شش سال قبل تصمیم گرفت برای کارگری و امرار معاش خانواده اش به مشهد مهاجرت کنیم.
ما منزلی را در حاشیه شهر اجاره کردیم و پدر و برادرانم به کارگری ساختمان مشغول شدند. در این میان، پسر جوانی که به همراه پدرم سر کار می رفت یک روز مرا در کنار پدرم دید و عاشقم شد. با آن که پدرم هیچ شناختی از خانواده «عبدا...» نداشت، مرا به عقد او در آورد. تازه بعد از ازدواج بود که فهمیدم نه تنها خانواده ای معتاد و آشفته دارد بلکه بی مسئولیت و رفیق باز است تا جایی که دیگر سر کار نمی رفت و من حتی برای تامین یک وعده غذای خانواده ام دچار مشکل می شدم. در حالی که دخترم اولین بهار عمرش را می گذراند و پسرم نیز به 5سالگی رسیده بود، به ناچار از عبدا... طلاق گرفتم و به همراه دختر کوچکم نزد پدرم بازگشتم اما به خاطر این که پدرم نمی توانست مخارج من و فرزندم را تامین کند، خیلی زود مرا به عقد پیرمرد پولداری در آورد که 71سال از عمرش سپری شده بود.
با این حال وقتی پا به خانه «رحمان» گذاشتم، تازه فهمیدم اشتباهی بزرگ تر مرتکب شده ام چرا که همسرم نه تنها مردی هوس باز بود و با زنان دیگری ارتباط داشت بلکه نمی توانست پاسخ گوی عواطف و احساسات جوانی من باشد. به همین دلیل حدود یک هفته قبل از خانه او فرار کردم و به منزل پدرم رفتم.
در این مدت با پسر جوانی آشنا شدم و برای گفت وگو با او به پارک رفته بودم که توسط نیروهای گشت کلانتری الهیه دستگیر شدم و ...

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
شارژ اضافی ۱۲۰هزار تومانی «یارانه‌ها» ذخیره نمی‌شود/ نحوه بهره‌مندی از این شارژ
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
چه زمانی برای اولین بار بگوییم "دوستت دارم"
:: ورزش ::
همه چیز درباره خویچا کواراتسخلیا، مارادونای گرجستانی
:: فرهنگ و هنر ::
قلم مقدس به‌دنبال معرفی اسوه برای نسل خبرنگاران است
:: حوادث ::
چهار مظنون در رابطه با پرونده مرحوم مهرجویی بازداشت شده‌اند

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار