دوشنبه 21 آبان 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث شوهر شکاک روزگار زنش را سیاه کرد!

 
 

يكشنبه 18 شهريور 1403

شوهر شکاک روزگار زنش را سیاه کرد!

 
 

پوپک و مهران به امید داشتن روزهای خوب با هم ازدواج کردند ولی حالا کارشان به دادگاه خانواده کشیده است. آنها یک فرزند دارند اما به خاطر فرزندشان هم نتوانستند زندگی مشترک را ادامه دهند. پوپک درباره زندگی مشترک با همسرش و علت اختلافاتش توضیح می‌دهد.

وپک و مهران به امید داشتن روزهای خوب با هم ازدواج کردند ولی حالا کارشان به دادگاه خانواده کشیده است. آنها یک فرزند دارند اما به خاطر فرزندشان هم نتوانستند زندگی مشترک را ادامه دهند. پوپک درباره زندگی مشترک با همسرش و علت اختلافاتش توضیح می‌دهد.

*چند سال است ازدواج کرده‌اید؟
7 سال.

*زندگی خوبی داشتی؟​
از اول دچار درگیری و دعوا بودیم ولی ادامه می‌دادیم. فکر می‌کردیم درست می‌شود.

*چرا اختلاف داشتید؟
شوهرم شکاک است. من را اذیت می‌کند. مرتب باید به سوالاتش جواب بدهم و این موضوع اذیتم می‌کند. مثلا مدام می‌پرسد با کی تلفنی حرف زدی، کجا رفتی چرا با فلانی حرف می‌زنی و …..

*شغل شوهرت چیست؟

کابینت‌ساز است.
*درآمد خوبی دارد؟
ما مشکل مالی نداریم. من توقع زیادی هم از شوهرم ندارم. همین‌که زندگی آرامی ‌داشته باشم برایم کافی است. اما او من را کلافه می‌کند. مثلا یک دفعه وسط روز به خانه می‌آید که ببیند من کجا هستم یا چه کسی در خانه است. تلفنم را چک می‌کند و مرتب به پدر و مادرم زنگ می‌زند و گلایه می‌کند.

*سعی کردی او را مطئن کنی که وفادار هستی؟
بارها قسم خوردم. پیش دکتر رفتم. شکایت کردم. موضوع را به پدر و مادرش گفتم و هرکاری که فکرش را بکنید کردم اما شدنی نیست. دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.

*از ابتدا شکاک بود؟
از اول شکاک بود اما از وقتی فهمید قبل از او پسردایی‌ام خواستگار من بود، وضعیت بدتر شد. او حتی ارتباط من با فامیل را قطع کرده است. اگر ببیند من به خانواده دایی‌ام نزدیک شدم زندگی من را سیاه می‌کند.

*چه زمانی تصمیم به جدایی گرفتی؟
از دوسال پیش می‌دانستم دیگر این زندگی دوام ندارد. دوست نداشتم با او زندگی کنم. دو سال پیش به محل کار پسردایی‌ام که آدم بسیار محترمی ‌است رفته بود و او را کتک زده بود؛ آن هم بدون هیچ دلیلی. من از آن به بعد تصمیم گرفتم دیگر به این وضعیت ادامه ندهم و از شوهرم جدا شوم اما جسارت این کار را نداشتم.

*مشاوره رفته‌اید؟
بله. ما هم مشاوره‌ای که دادگاه گفته رفته‌ایم و هم مشاوره جدا گانه هر دو می‌گویند عدم سازگاری دارید.

*فرزندت چه می‌شود؟
می‌تواند تا 7 سالگی با من باشد. می‌خواهم به خانه پدرم بروم و آنجا زندگی کنم. بعد از 7 سالگی دوباره دادگاه درباره او تصمیم می‌گیرد.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
شارژ اضافی ۱۲۰هزار تومانی «یارانه‌ها» ذخیره نمی‌شود/ نحوه بهره‌مندی از این شارژ
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
چه زمانی برای اولین بار بگوییم "دوستت دارم"
:: ورزش ::
اراک و قزوین، میزبان بازی‌های ۳ هفته ابتدایی استقلال و پرسپولیس
:: فرهنگ و هنر ::
ساعد سهیلی بازیگر «ترور» شد
:: حوادث ::
قاتل سریالی بعد از سالها از اولین جنایت محاکمه شد

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار