جوان افغانستانی که عاشق زن ایرانی شده بود بعد از اینکه از ازدواج با او ناامید شد و دختر را به قتل رساند، به قصاص محکوم شد اما با گذشت اولیایدم از مرگ نجات پیدا کرد.
ماموران پلیس با تماس تلفنی شهروندان در جریان پیدا شدن جسد زن جوانی به نام آرمیتا در شرق استان تهران قرار گرفتند. شهروندانی که جسد را کشف کرده بودند به پلیس گفتند چندین بار دختر جوان را در همین مکان دیده بودند.
بررسیهای ماموران نشان داد آرمیتا با مردی افغانستانی به نام شیرمحمد رابطه داشت و آنها از مدتها قبل به باغی در آن منطقه میرفتند و در آنجا میماندند.
پلیس با بررسی تلفن همراه آرمیتا متوجه شد این زن مدت زیادی است که با شیرمحمد رابطه داشته و آنها تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتند و آخرین بار هم شیر محمد با آرمیتا تماس داشته است.
وقتی ماموران برای دستگیری شیرمحمد اقدام کردند متوجه شدند او از ایران خارج شده و به کشورش افغانستان رفته است. این در حالی بود که خانواده آرمیتا ضمن شکایت از شیرمحمد مدعی شدند از اینکه آرمیتا با او ارتباط داشته خبر نداشتند.
یکی از اعضای خانواده آرمیتا گفت: آرمیتا مدتی بود تنها زندگی میکرد و درباره اینکه چطور هزینههای زندگیاش را تامین میکند و روزگار میگذارند به ما چیزی نمیگفت او بعد از جدا شدن از شوهر تصمیم گرفت تنها زندگی کند.
مدتی بعد ماموران پلیس متوجه شدند شیرمحمد وارد ایران شده اما از گذرنامهای جعلی استفاده کرده و در همان منطقه محل قتل هم زندگی میکند. به این ترتیب رد این مرد افغانستانی زده و پلیس موفق شد او را بازداشت کند.
شیرمحمد در بازجوییها به قتل آرمیتا اعتراف کرد و گفت: مدتی بود که من آرمیتا را میشناختم. اول به عنوان مشتری سراغ او رفتم اما آنقدر عاشقش شدم که دیگر نتوانستم از او دست بکشم. من آرمیتا را خیلی دوست داشتم هرکاری از من میخواست برایش انجام میدادم و اصلا از اینکه کارهایش را انجام دهم ناراحت نمیشدم تا اینکه از او خواستم کارهای خلاف را کنار بگذارد و با من ازدواج کند و قول دادم هر خواستهای دارد تامین کنم اما قبول نکرد و بعد هم به من گفت که حاضر نیست دیگر من را ببیند.
این موضوع آنقدر من را ناراحت کرد که مدتها افسرده بودم روز حادثه از او خواستم به محل قرار همیشگیمان بیاید. گفتم این آخرین بار است که همدیگر را میبینیم. خیلی اصرار کردم و او هم آمد. دوباره از او خواستگاری کردم و خواستم با من زندگی کند. قبول نکرد و با من به تندی برخورد کرد.
درگیری که بین ما بالا گرفت از خود بیخود شدم و یکدفعه او را کشتم. بعد از قتل فرار کردم و به افغانستان رفتم اما باز هم نتوانستم آرمیتا را فراموش کنم و همچنان در عذاب مرگ او ماندم.
با پایان گفتههای متهم و صدور کیفرخواست علیه وی پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم در جلسه رسیدگی قتل را قبول کرد و گفت از کرده خودش پشیمان است با این حال با توجه به خواسته اولیای دم حکم قصاص برای او صادر شد اما در نهایت اولیایدم حاضر به گذشت شدند.
متهم هفته گذشته به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد و یکبار دیگر گفت از کاری که کرده پشیمان است و هنوز هم نمیتواند از این عذاب وجدان رها شود.
با پایان جلسه رسیدگی هیات قضات برای صدور رای دادگاه وارد شور شدند.
|